بنر_صفحه04

کاربرد

روز تفریحی تیم یوهوآنگ فاستنر در پارک اکولوژیکی دریاچه سونگشان

همه در کارخانه تولید بست دونگوان یوهوآنگ به شدت مشغول تولید هستند.پیچ ها, آجیل وپیچ و مهره برای عمده‌فروشانمان، و مثل عقاب هر محصول را بررسی می‌کنیم تا مطمئن شویم که استانداردها را رعایت می‌کنند. خب، وقتی رئیس گفت که قرار است تیمی برای رفتن به پارک اکولوژیکی دریاچه سونگشان تشکیل دهیم؟ تقریباً تمام کارگاه با هیجان فریاد شادی سر دادند! حتی آقای تانگ که شیفته تولید بودپیچ های آب بندیکارش را کنار گذاشت و هورا کشید. بگذارید برایتان تعریف کنم آن روز چه اتفاقی افتاد – کاملاً آشفته بود، اما از آن نوع که خوب بود.

۱. شروع صبح در دروازه پارک: قهوه در دست، جوک‌ها در هوا

ما صبح زود در ورودی پارک همدیگر را ملاقات کردیم - آن پارکی که ساختمان‌های قدیمی و فانوس‌های قرمز از سقف آویزان داشت را می‌شناسید؟ نیمی از تیم هنوز قهوه صبح خود را در دست داشتند (بعضی‌ها حتی فلاسک هم آورده بودند، حرکت هوشمندانه‌ای بود)، و نیمی دیگر از قبل داشتند به هم پرخاش می‌کردند. لی پیر از خط مونتاژ داشت شیائو وانگ را در مورد اینکه «قطعاً هر بازی بعدی را خواهد باخت» اذیت می‌کرد، و شیائو وانگ فقط می‌خندید و بنر شرکت را طوری بالا نگه می‌داشت که انگار یک غنیمت است. همه را برای عکس دسته جمعی به سمت پله‌ها بردیم - بعضی‌ها به خورشید چشم دوخته بودند، بعضی دیگر پشت بنر شکلک‌های مسخره درمی‌آوردند. خیلی بهتر از عکس‌های دسته جمعی جدی کارخانه که معمولاً می‌گیریم!

عکس گروهی ۱

۲. گشت و گذار در پارک: هر ۵ دقیقه برای عکس گرفتن توقف کردن، بازی‌های علفی که حسابی سر و صدا می‌کردند

● عکس‌های گروهی مسخره در همه جاشروع به قدم زدن در امتداد مسیرها کردیم، و هر بار که جای قشنگی پیدا می‌شد - مثل یک تکه چمن با منظره دریاچه، یا یک ردیف درخت که زیبا به نظر می‌رسید - یکی فریاد می‌زد "ایست! عکس بگیر!" یک بار، در یک مسیر صف کشیدیم و لائو ژانگ اصرار داشت که در انتها بایستد و وانمود کند که همه را مثل گوسفند "گله" می‌کند. بار دیگر، روی چمن دایره‌وار نشستیم و شیائو لی گوشی‌اش را بیرون آورد تا عکس بگیرد - معلوم شد نیمی از اعضای تیم پشت سر هم گوش‌های خرگوشی درست کرده‌اند. این عکس‌ها؟ فقط برای دیوار شرکت نیستند - از آن نوع عکس‌هایی هستند که ماه‌ها موقع استراحت ناهار به آنها خواهیم خندید.

عکس گروهی ۲ عکس گروهی ۳

بازی‌های چمنی: بازی‌های حدسی و هرج و مرج‌های غافلگیرکنندهگوشه‌ای خلوت روی چمن پیدا کردیم، ولو شدیم و کسی پیشنهاد بازی حدس زدن داد. ما آن بازی را انجام دادیم که در آن باید یک کلمه را بدون صحبت کردن اجرا می‌کردید - شیائو ژائو مجبور بود «سفت کردن پیچ» را اجرا کند، و در نهایت آنقدر دستانش را تکان می‌داد که همه از خنده گریه می‌کردند. حتی بچه‌های ساکت تیم کنترل کیفیت هم به ما پیوستند - لائو چن، که معمولاً به ندرت کلمه‌ای می‌گوید، «مرتب کردن پیچ» را اجرا کرد و همه فوراً حدس زدند. در پایان، همه ما شست‌هایمان را برای عکس بالا بردیم و می‌شد فهمید - هیچ‌کس فقط حرکات نمایشی انجام نمی‌داد. ما واقعاً خوش می‌گذراندیم.

عکس گروهی ۴

 

۳. فعالیت‌ها: مسابقات کارتینگ که جنبه رقابتی پیدا کردند، بیلیارد با پرتاب‌های بد

کارتینگ: همه تبدیل به مسابقه‌دهنده شدنداین پارک یک پیست کارتینگ آفرود دارد، و بگذارید به شما بگویم - جنبه رقابتی تیم ما به خوبی نمایان شدسخت... لی پیر اول سوار یک کارتینگ شد و قبل از اینکه با سرعت حرکت کند، فریاد زد «ببین چطور شده!» ... سپس فوراً در یک دست‌انداز خاکی گیر کرد. همه ما آنقدر خندیدیم که اشک از چشمانمان جاری شد. شیائو وانگ نفر بعدی بود و طوری رانندگی می‌کرد که انگار در یک مسابقه است - در پیچ‌ها منحرف می‌شد و فریاد می‌زد «کنار بروید!» (بیشتر به شوخی). حتی رئیس هم به او پیوست و سرعتش را کم کرد تا اعضای جدیدتر تیم به او برسند. اصلاً شبیه کارخانه نبود - هیچ ضرب‌الاجل مشخصی وجود نداشت، فقط در حالی که با سرعت دور می‌زدیم، فریاد می‌زدیم و می‌خندیدیم.

کارتینگ خارج از جاده

بیلیارد: پرتاب‌های ناموفق و تشویق‌های بی‌وقفهبرای کسانی که نمی‌خواستند مسابقه بدهند (از جمله من - کارتینگ باعث عرق کردن دست‌هایم می‌شود)، یک محوطه بیلیارد وجود داشت. ما نوبتی بازی می‌کردیم و بیایید واقع‌بین باشیم - بیشتر ما افتضاح بودیم. من یک ضربه را آنقدر بد از دست دادم که توپ سفید از روی میز غلتید. لائو چن سعی کرد به توپ ضربه بزند و در نهایت طوری به آن ضربه زد که انگار یک پیچ شکننده است. اما هیچ کس مسخره نمی‌کرد - ما فقط وقتی کسی بالاخره توپ را غرق می‌کرد، حتی اگر کاملاً تصادفی بود، تشویق می‌کردیم. نه صحبتی از سفارش‌های عمده فروشی بود، نه بررسی مشخصات پیچ - فقط دور هم می‌نشستیم، نوشابه می‌خوردیم و ضربات بد یکدیگر را مسخره می‌کردیم.

 بیلیارد

۴. پایان روز: خسته اما خندان، از همین الان درباره سفر بعدی صحبت می‌کنند

وقتی مجبور به رفتن شدیم، همه خسته بودند - پاهایشان از پیاده‌روی درد می‌کرد، صدایشان از خنده گرفته بود. اما هیچ‌کس شکایتی نداشت. در راه برگشت، همه ما مشغول گپ زدن بودیم: لی پیر هنوز داشت به «بردنش» در مسابقه کارتینگ افتخار می‌کرد (هرچند گیر افتاده بود)، شیائو وانگ عکس‌های مسخره تلفنش را به همه نشان می‌داد و رئیس گفت: «باید به‌زودی دوباره این کار را انجام دهیم.»

آن سفر فقط یک استراحت کوتاه از کارخانه نبود. انگار—اوه، درسته، این افراد فقط همکارانی نبودند که سر راه دستگاهم از کنارشان رد شوم. آنها کسانی بودند که به من کمک می‌کردند یک دستگاه پیچ و مهره گیر کرده را تعمیر کنم، و وقتی ناهارم را فراموش می‌کردم، ناهارشان را با من تقسیم می‌کردند. در شرکت یوهوآنگ فَستِنِر، ساختن پیچ و مهره‌های خوب مهم است—اما روزهایی مثل این؟ آنها دلیل این هستند که همه ما آماده کار سخت سر کار حاضر می‌شویم. ما از همین الان داریم رئیس را در مورد اینکه قرار است کجا برویم، اذیت می‌کنیم!

شرکت فناوری الکترونیکی دونگوان یوهوآنگ، با مسئولیت محدود

Email:yhfasteners@dgmingxing.cn

واتس‌اپ/وی‌چت/تلفن: +۸۶۱۳۵۲۸۵۲۷۹۸۵

برای دریافت قیمت عمده فروشی اینجا کلیک کنید | نمونه رایگان

زمان ارسال: نوامبر-07-2025